معمای قرن بیست و یک
تفریق من از تو
و تقسیم زندگی به نفع مرگ
خیانت شب های طولانی
به شامگاه ِ غربت زده
دیدگان مملو از انتظار
تضاد عجیب اسمان در قالب زمین
تکرار بی بدیل مکررات الزامی
و سرازیری ارزوها به زباله دانی ِ فردا
نگاه سرد و بی روح گلهای باغچه
به شب بو های بیچاره
و تحقیر احساسات شاعرانه
توسط غیرت پوچ و نو خالی ِ پاییز
و این ذره ای هم از کل ان نیست ...
م گودرزی