خدایا شاد بودن را ندانستم
نفهمیدم
چگونه شاد باید بود !
چگونه عشق باید بود !
خداوندا نفهمیدم
چگونه عاشق ام کردی
چگونه ادمم کردی !
منی که ادمک بودم
منی که خاک بودم ،خاکی ام کردی .
خدایا شاهدی اری
تو تنها مالک مایی
که ما را از گِلی بی ارزش و بی بو
شبیه شبنمی بر سینه ها کردی
خداوندا نفهمیدم
تمام حکمتت را
چرا تنها ؟ چرا بی کس ؟ رها کردی
خداوندا نفهمیدم
تو تنها هستی ام هستی
تمام روز را با من
درون ِ قلب ِ من هستی
خداوندا چرا نادیده انگارم
تویی که عاشق ام هستی
تویی که مونس شبهای دل هستی
خداوندا توانایی
تو دانایی
تو میدانی که باز هم اشتباه کردم
شبیه یاس ِ پژمرده
وجودم را رها کردم
خداوندا تو میگفتی
که راه ِ توبه ات باز است
مرا بخشیده ای امروز
و این خود عاشقی ساز است.
پ ن : فدای تو که تمام وجودم را مدیونت هستم
.... / مهدی گودرزی " رها "
دفتر ترانه ازادی 25 / بهمن /1390
www,hatta.blogsky.com