می نویسم فراتر از عشق

وبلاگ اشعار و نوشته های مهدی گودرزی مجموعه شعر نو ، شعر سپید ، غزل و شعر ازاد و دلنوشته ها می نویسم فراتر از عشق

می نویسم فراتر از عشق

وبلاگ اشعار و نوشته های مهدی گودرزی مجموعه شعر نو ، شعر سپید ، غزل و شعر ازاد و دلنوشته ها می نویسم فراتر از عشق

غروب لحظه ی با شکوه تولد است


از بین دستانت اسمان را ببین


ستاره ات را ببین ، چشمک می زند


تمام اسمان را به ستاره ات ببخش


ستاره ات را حوالی ستاره ام بنشان


ستاره من هر هزار سال طلوع می کند


و هر دوهزار سال یکبار اواز می خواند


و من هر روز متولد می شوم و ایم


و هر غروب به سوی مرگ می شتابم


و تو شب ها را با ستاره ها سر می کنی


لابه لای رویاهای من گم می شوی


و بی اعتنا از کنار ابرها  می گذری


شاید غروب را هرگز به یاد نیاوری


غروب لحظه ی با شکوه تولد است


تولد یک شعر  " یا " یک ترانه بی وزن


یک هیاهوی عجیب است  و نا مفهوم


کوله باری پر از گمشده های اسمان


غروب جاییست که من پایان می یابم


و اغاز را به تنهایی فریاد می زنی


و من هنوز هم ستاره ام را گم کرده ام


میان ستاره های که تو را می نگرند


ستاره ام را در اغوشت بگیر و بگو


دنیای کوچکی زیر پاهایت خوابیده


و تو را سالهاست چشم انتظار است


ستاره ام را میان دستانت بگیر و بگو


اینجاست سکوت گم شده ات انسان و بگو


کجایی غریبه ... کجایی غریبه ... کجایی غریبه


شاید دل اسمان بگیرد و باران را صدا کند


شاید زمین سبز شود و دریاها بارور شوند


شاید باران که می بارد ستاره ام را باخودش بیاورد


و ردپاهایم را تماشا کند وقتی که دیگر نیستم....

م گودرزی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد