خوابم نمی برد
بر پای ِ اسمان ،انگار وزنه ای
سنگین بسته اند
انگار مادرم
در کودکی مرا همراه بغض ِ شب
بر باد داده است
با باد گفته است
پا در رکاب مرگ با زندگی بجنگ
با انکه سرنوشت
در دست ِ دشمن است
مانده ست تا ابد
با طبل بی کسی
بر سینه ام زند
می خواهم از بهار با من وفا کند
یک موج ِ تازه را در من رها کند
می خواهم از بهار
چشمان ِ شب به راه
خوابم نمی برد
... / مهدی گودرزی "رها"