قدم قدم روی ماسه ها
دست های ِ پدرانه ات
نوازش می کند مرا
به اغوش می کشی در هیاهوی موج ها
روی ساحل تصویر می کشی
زن و مردی صبور
تمثیلی از امید و ارزو
نقاش ترین نقاش ِ عالمی
نفس نفس حس می کنم تو را
نجوا می کنی
فراموش نکن
دستهای مردانه امید
غوطه ورت می کند در اغوش ِ ارزو
ارام ارام دور می شوی
از دور می پایی مرا
خوب می دانی
باز هم بسان ِ کودکی بازیگوش
دست ِ امید را رها می کنم
با انکه میدانم
بدون ِ امید به ارزو نمی رسم.
... / مهدی گودرزی